عشق در باغ ها نمی روید , عشق در بازار فروخته نمی شود .
هر آن که آن را می طلبد , شاه یا گدا , سرش را می دهد تا بستاندش .
چه بسیاری که کتاب های بزرگ را خواندند و مردند .
دو حرف و نیم در عشق . هر که میخواند , می آموزد .
باریک است را ه عشق . هرگز دو را در آن جای نیست .
تا من بودم خدا نبود . حالا که او هست , من نیستم .
کبیر میگوید : ابرهای عشق , باریدند روی من , قلبم را خیساندند ,
یک قلب تهی از عشق – باز هم , خدا چشیده نشده .
این گونه است انسان , در این جهان :
عروجش بی ثمر . برانگیخته , مجذوب با نام او –
قصه عشق ,ناگفتنی , هرگز گفته نشده است .
گنگ(رود مقدس هندیان) شیرینی را می چشد –
نظرات شما عزیزان:
جالب بود............
گل پسر هم که عشقِ همشهری داره!!!
آفرین گل پسر.......
چه پست با حالی ایول خوش سلیقه ای!
یه ضرب المثل قدیمی هست که می گه...راستش اولش رو نمی دونم....اراستش از شما چه پنهون اخرش رو هم بلد نیستم!
ولی مضمونش می گه که فقط عشـــــــــــــقه هم شهری
[ پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:قصه ناگفتنی عشق,متن های عاشقانه,شکلک های عاشقانه,اموزش طراحی سایت,قالب لوکس بلاگ, ] [ 16:36 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]
[